علیعلی، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 7 روز سن داره

پسر بارانی

شب 21ماه رمضان

علی با علی(ع) در دو دنیا محشور شوی شب 21ماه رمضان تصمیم گرفتم شما رو هم همراه خودم ببرم احیاوزیارت .مراسم احیا توسط بانوان در زیارت ولی بن موسی در راوند برگزار می شد چند سالی می شود که ما به انفاق مامانی وزن دایی و....می رویم اونجا شما در ابتدا بچه خوبی بودی وخوابیده بودی ساکت ومظلوم ولی از 50بند اول جوشن که تمام شد گرمای زیاد اذیت می شدی اومدیم توی صحن وحیاط زیارت کلی راه رفتیم ودعا رو از بیرون گوش دادیم تا اینکه با تلاش فراوان به خواب رفتی وموقع قران سرگیری خواب بودی وخلاصه خیلی سخت نبود بازم می برمت به شرطی که اذیت نکنی ها علی عزیزم این روزها صداهای که ما از خودمون در میاوریم شما هم به زبان خودت تکرار می کنی وبه ر...
21 مرداد 1391

شب های سرنوشت

شب های در طول سال هست که مخصوص گرفتن حاجت می باشد ولی این شب های که می خواهم برات بگم فرق  می کنی این شب ها شب نیست بلکه به روشنی روز شفاف ودرخشان که اگه این شب ها نبود ما شیعیان برای توبه وبخشش وطلب آمورزش دستمان کوتاه بود هر کسی که شیعه علی می شود ومحب ویار ودل داده راه این بزرگ وار می گردد در این شب های عزیز محبان به در گاه خداوند رفته ومعصومین وبزرگان را واسطه می کنند تا خداوند از گناهان آنها چشم بپوشد ودر سال جاری سرنوشت خوبی را برای انها رقم بزند من هم به احیا رفتم وکلی خواسته مادی ومعنوی کردم از جمله خواسته ها 1)سلامتی کلیه اعضای خانواده 2)آرامش در زندگی 3)قرب هر چه بیشتر به خدا وکلی هم تشکر ب...
19 مرداد 1391

بدون عنوان

علی دوستی پدر ومادر نسبت به فرزندش مثل دوستی خداست نسبت به بنده اش ولی دوستی فرزند نسبت به پدر ومادر مثل دوستی بنده است نسبت به خدا خوب مراقب دوستی هات باش ...
10 مرداد 1391

روزهایی که گذشت

شنبه این هفته ماه رمضان شروع شده بود من وبابا روزه می گرفتیم به همین خاطر خیلی وقت نداشتم بیام برات بنویسم این چند شب که از ماه رمضان می گذرد زندگی برایم لذت بخش تر شده است یه اتفاقی رخ داده که احساس می کنم زندگیم شیرین تر وپر برکت تر شده وعلاقه ام نسبت به پدرت چندین برابر شده البته این اتفاق یه راز یا بهتر برات بگم یه چیزی که بین مادر وپدر هست ولازم نیست فرزندان بدونن . خدایا در این ماه رمضان دل همه رو شاد کن ومحبت بین زوجین رو زیاد کن از خودت برات بگم 5ماهگیت تمام شده بردمت وزنت کردم 7600گرم بودی قدت هم 67سانت شده کارهای جدیدی می کنی بامامانی( مشکوله) میکنی صدای مختلف از خودت در میاری وموقع غذاخوردن ما نمی زاری غذا...
6 مرداد 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسر بارانی می باشد